ویژگی مرغی که هنگام صبح آواز می خواند، در علم زیست شناسی کنایه از بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، مرغ خوش خوٰان، زندلاف، هزاردستان، شباهنگ، عندلیب، شب خوٰان، مرغ سحر، مرغ چمن، بوبرد، بوبردک، زندواف، زندوان، زندباف، هزارآوا، فتّال، هزار، هزاران برای مثال چه حالت است که گل در سحر نماید روی / چه آتش است که در مرغ صبح خوان گیرد (حافظ - ۱۰۳۵)
ویژگی مرغی که هنگام صبح آواز می خواند، در علم زیست شناسی کنایه از بُلبُل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، مُرغ خوُش خوٰان، زَندلاف، هِزاردَستان، شَباهَنگ، عَندَلیب، شَب خوٰان، مُرغِ سَحَر، مُرغِ چَمَن، بوبُرد، بوبَردَک، زَندواف، زَندوان، زَندباف، هِزارآوا، فَتّال، هِزار، هِزاران برای مِثال چه حالت است که گل در سحر نماید روی / چه آتش است که در مرغ صبح خوان گیرد (حافظ - ۱۰۳۵)
شب خواننده. که در شب خواند. که شب آوا و نغمه برآرد، کسی که شبها بر مناره مناجات کند. (فرهنگ نظام) ، که در شب طلبد دیگری را، بلبل را گویند و به عربی عندلیب خوانند. (برهان). اسم فارسی عندلیب است. (از فرهنگ نظام). بلبل راگویند. (آنندراج). بلبل و عندلیب. (ناظم الاطباء)
شب خواننده. که در شب خواند. که شب آوا و نغمه برآرد، کسی که شبها بر مناره مناجات کند. (فرهنگ نظام) ، که در شب طلبد دیگری را، بلبل را گویند و به عربی عندلیب خوانند. (برهان). اسم فارسی عندلیب است. (از فرهنگ نظام). بلبل راگویند. (آنندراج). بلبل و عندلیب. (ناظم الاطباء)
جماعتی هستند که به اب و ابن و روح القدس قایل اند و دعوی پیروی حضرت مسیح کنند وآنان را سه خوانا گویند. (آنندراج). قومی از نصاری که سه خدا میخوانند خدای عز و جل، عیسی و مریم علیهم االسلام. (غیاث). جماعتی را گویند که ایشان قایل بثالث ثلثه اند و آنها نوعی از نصاری باشند که ذات واجب را سه میدانند: خدا، مریم و عیسی. (برهان) : به یک لفظ آن سه خوان را از چه شک به صحرای یقین آرم همانا. خاقانی
جماعتی هستند که به اب و ابن و روح القدس قایل اند و دعوی پیروی حضرت مسیح کنند وآنان را سه خوانا گویند. (آنندراج). قومی از نصاری که سه خدا میخوانند خدای عز و جل، عیسی و مریم علیهم االسلام. (غیاث). جماعتی را گویند که ایشان قایل بثالث ثلثه اند و آنها نوعی از نصاری باشند که ذات واجب را سه میدانند: خدا، مریم و عیسی. (برهان) : به یک لفظ آن سه خوان را از چه شک به صحرای یقین آرم همانا. خاقانی
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد واقع در 34هزارگزی باختری مشهد، و2هزارگزی جنوب راه شوسۀ مشهد به قوچان. جلگه، و هوایش معتدل، و آبش از قنات، و محصولش غلات است، و 248 تن سکنه دارد که به زراعت و مالداری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد واقع در 34هزارگزی باختری مشهد، و2هزارگزی جنوب راه شوسۀ مشهد به قوچان. جلگه، و هوایش معتدل، و آبش از قنات، و محصولش غلات است، و 248 تن سکنه دارد که به زراعت و مالداری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
مرغ صبح خوان، بلبل: ز پرده نالۀ حافظ برون کی افتادی اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی. حافظ. چه حالت است که گل در سحر نماید روی چه آتش است که در مرغ صبح خوان گیرد. حافظ
مرغ صبح خوان، بلبل: ز پرده نالۀ حافظ برون کی افتادی اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی. حافظ. چه حالت است که گل در سحر نماید روی چه آتش است که در مرغ صبح خوان گیرد. حافظ
آنکه سبوح و قدوس... برخواند. فرشته: جرعۀ جان از زکات هر صبوح بر سر سبوح خوان افشاندمی. خاقانی. حریف صبوحم نه سبوح خوانم که از سبحۀ پارسا میگریزم. خاقانی. پیش کآن قرا شود سبوح خوان در صبوح عیش جان درخواستند. خاقانی
آنکه سبوح و قدوس... برخواند. فرشته: جرعۀ جان از زکات هر صبوح بر سر سبوح خوان افشاندمی. خاقانی. حریف صبوحم نه سبوح خوانم که از سُبحۀ پارسا میگریزم. خاقانی. پیش کآن قرا شود سبوح خوان در صبوح عیش جان درخواستند. خاقانی
کنایه از آسمان است. (برهان) (آنندراج) : قرصۀ زر شد نهان در سفرۀ لعل شفق ریزۀ سیمین بروی سبز خوان آمد پدید. خواجه عمید (از آنندراج). ، در این شعر ظاهراً کنایه از زمین سبزه زار است: هر گره از رشتۀ آن سبز خوان جای زمین بود و دل آسمان. نظامی
کنایه از آسمان است. (برهان) (آنندراج) : قرصۀ زر شد نهان در سفرۀ لعل شفق ریزۀ سیمین بروی سبز خوان آمد پدید. خواجه عمید (از آنندراج). ، در این شعر ظاهراً کنایه از زمین سبزه زار است: هر گره از رشتۀ آن سبز خوان جای زمین بود و دل آسمان. نظامی